
به گزارش “سیرجان خبر” بر اساس گزارشی که توسط این مرکز منتشر شده است ابوبکر بغدادی در جوانی بسیار به فوتبال علاقهمند بوده و دوستانش لقب “مارادونا” را به وی داده بودند و در صورتی که در مقابل دروازه فرصتی را از دست میداد بسیار عصبانی میشد. با این وجود بسیار خجالتی بود و بیشتر وقت خود را با حفظ متون قدیمی میگذراند، تا اینکه سرانجام در رشتهای دکترا گرفته که مقدار بسیار کمی ذکاوت و قوه تخیل نیاز داشت.
بر اساس این گزارش، بغدادی توانست با نیرنگ و کمی زرنگبازی جانشین ابو مصعب زرقاوی سرکرده تشکیلات القاعده در عراق شود و در سال ۲۰۱۴ م. خلافت ادعایی خودش بر بخشهای گستردهای از عراق و سوریه را اعلام نماید.
منزوی، گوشهگیر و افراطی
نام واقعی وی، ابراهیم عواد ابراهیم است که در سال ۱۳۵۰ش. در شهر سامرا واقع در شمال بغداد به دنیا آمد و نزد یک عالم دین سلفی قرائت قرآن را یاد گرفت.
ویلیام مکانچ از اعضای مرکز پژوهشهای بروکینگز دراینباره مینویسد: بغدادی، بسیار منزوی و کم حرف بود و بسیار کم حرف میزد. همسایگان وی را به عنوان فردی بسیار خجالتی میشناختند که با دیگران تعامل ندارد.
خانوادهاش به طبقه متوسط به پایین جامعه تعلق داشتند و به نسب خودشان افتخار میکردند و مدعی بودند از نوادگان پیامبر اسلام هستند. بغدادی بعدها از این ویژگی برای اعلام خودش به عنوان خلیفهای که در کتابهای مسلمانان به آن اشاره شده است، استفاده کرد.
اما بسیاری از مردم نمیدانند که اجداد ابوبکر بغدادی شیعه بودهاند و امروزه در کنار حرم امامین عسکریین (علیهماالسلام) دفن شدهاند.
مکنچ بر این باور است که نسب ابوبکر بغدادی یکی از هویتهای دینی متعدد و به هم پیوسته است که با شکاف معمول و دیرین میان شیعیان و اهل سنت تناقض دارد.
خانواده ابوبکر بغدادی، علاوه بر نسب در زمینه ایدئولوژی و دیدگاه و مکتب نیز دارای تنوع هستند. برای نمونه برخی از اعضای خانوادهاش از اعضای حزب بعث بودهاند که به شدت با جنبشهای بنیادگرا و به ویژه اسلام مورد نظر سلفی ها دشمن بود.
بر اساس این پژوهش، دو تن از عموهای ابوبکر بغدادی در دستگاههای امنیتی دوره صدام حسین خدمت کردهاند و یکی از برادرانش نیز از نیروهای ارتش آن دوره بوده است.
ضعف بغدادی در دروس علمی
بغدادی در سال ۱۳۷۵ش. از دانشگاه بغداد فارغالتحصیل شد. سپس به دانشگاه تحقیقات اسلامی صدام پیوست که صدام باهدف جذب احساسات طرفداران طیفهای سنتی جامعه عراق برای بهرهبرداری از حمایت آنها در جنگ با ایران، اقدام به تأسیس آن کرده بود.
وی به علت نمرات پایین و ضعف در درسهای زبان انگلیسی و برخی از دروس علمی دیگر، برای ورود به مقاطع بالاتر به خانوادهاش متکی بود. وی در سال ۱۳۷۸ش. مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد و پس از آن در مقطع دکتری رشته مطالعات قرآنی به ادامه تحصیل پرداخت.
در دوران دانشجویی بغدادی، یکی از عموهایش به نام اسماعیل البدری بار دیگر وی را به پیروی از اندیشه گروه اخوان المسلمین دعوت کرد. اما وی به علت تعصب و عدم انعطافش، اخوان المسلمین را متهم به تئوری پردازی بیش از عملگرایی متهم میکرد. وی پس از آن به مطالعه کتاب افرادی پرداخت که پس از کنار گذاشتن اندیشه اخوانی، گرایش سلفی گری افراطی را انتخاب کردند.
بر اساس گزارش ها، بغدادی در این دوره دو همسر و شش فرزند داشت و به علت اشتغال به عنوان امام مسجد، زمان کافی برای پرداختن به تفریح مورد علاقهاش یعنی فوتبال داشت. مسجد محل امامت وی یک تیم فوتبال داشت که شخص بغدادی، ستاره آن به شمار میآمد.
روزنامه تلگراف، پارسال در مقالهای نوشت: هر گاه بغدادی یک رفتار غیر موقر از فردی میدید، کنترل اعصابش را از دست میداد.
بغدادی در سال ۲۰۰۳ پس از سقوط نظام صدام، اقدام به تأسیس ارتشی موسوم به “ارتش اهل سنت و جماعت” برای جنگ با آمریکایی ها در شمال و مرکز عراق نمود.
کشته شدن زرقاوی فرصتی برای سرکردگی بغدادی
پس از کمتر از یک سال، بغدادی دستگیر به اردوگاه بوکا در جنوب عراق منتقل شد. آمریکایی ها ادعا میکنند در آن زمان از “جهادی” بودن وی اطلاع نداشتند و وی را یک بازداشتی عادی میدانستند.
در این اردوگاه، افکار بغدادی افراطی تر و با افراد مرتبط با ابو مصعب الزرقاوی سرکرده تشکیلات القاعده در عراق آشنا شد و پس از خروج از زندان به تشکیلات القاعده در عراق که در آن زمان “الدوله الإسلامیه فی العراق” نامیده میشد، پیوست و به علت اطلاعات دینیاش، مسئولیت امور شرعی به وی سپرده شد.
بغدادی، پس از کشته شدن الرزقاوی و دو تن دیگر از کادر رهبری “دولت اسلامی عراق” فرصت جانشنیی وی را در مقابل خود یافت.
در سال ۱۳۹۰ش. بغدادی یکی از دستیارانش را به سوریه فرستاد تا شعبهای از “دولت اسلامی” را در آنجا تأسیس نماید. گروه مذکور بعدها جبهه النصره نامیده شد. گروه جبهه النصره، به دلایل عملگرایانه، بیعت با القاعده را بر اعلام اتحاد با “دولت اسلامی” عراق ترجیح داد و بعدها جنایات داعش را محکوم کرد و این امر باعث درگیری میان این دو گروهک شد.
سرانجام گروهک مذکور در خرداد ۱۳۹۳ بخشهای زیادی از استانهای نینوا، الانبار و صلاحالدین عراق را به اشغال درآورد و موجودیت دولت مزعوم “خلافت اسلامی” را در این مناطق به همراه مناطق تحت اشغال سوریه اعلام کرد.
https://sirjankhabar.com/?p=28444